بوستان عشق آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ
پنج شنبه 91 خرداد 18 :: 6:33 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
سلامی دوباره تبسم تو تجسم تمام خوبی هاست ، به تبسمت سوگند ، شاد بودنت برای آرزوی ماست --- از طرف ساناز خانوم آدم به زمین آمد این حادثه رویا نیست / این فرصت بی تکرار عشق است معما نیست --- از طرف آیلار خانوم حتی اگر دیدن تو برام بشه خیلی محال/مهم اینه دوست دارم فاصله هار بی خیال --- از طرف آیلار خانوم انسان عزیزانش را فراموش نمیکنه بلکه تنها به ندیدنشون عادت میکنه !تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیر ممکنه --- از طرف آیلار خانوم خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن ، به نگاهی به پیامی ،سخنی شادم کن --- از طرف ساناز خانوم اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم ، و یا با آرزو هایم فقط خود را پسندیدم ، گناهم را ببخش اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی ، اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی ، گناهم را ببخش اگر تومهربان بودی ومن نامهربان بودم ، برای دیگران سبز برای تو خزان بودم ، گناهم را ببخش... ---از طرف آیلار خانوم میدونی چرا میگن بنی آدم اعضای یکدیگرند؟ چون یکی مثل تو میاد میشه قلب من --- از طرف لیلا خانوم به درد هم اگر خوردیم قشنگ است / یه شانه یار هم بودیم قشنگ است / در این دنیا که پایانش به مرگ است / برای هم اگر مردیم قشنگ است --- از طرف لیلا خانوم خاطرم نیست تواز بارانی یا که از نسل نسیم / هر چه هستی ، گذرا نیست هوایت ، یادت ... / فقط آهسته بگو با دلم می مانی --- از طرف لیلا خانوم آروم زل بزن به گوشیت .... کاری ندارم !....فقط خواستم بگم دیوونه ی همین نگاتم !! --- از طرف فرزانه می گویند روزگار استاد فراموشی هستش امیدوارم تو شاگردش نباشی --- از طرف ساناز خانوم قلبم را نیازی بیشتری است تا برون ریزم تمامی درد هایم هر چند که دل سفره نیست محرم کجاست ... موضوع مطلب : |
||