بوستان عشق آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ
یادداشت ثابت - پنج شنبه 91 خرداد 26 :: 7:58 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست. روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم
======================= آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست. ======================= می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم ===================== خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند ====================== هزار دستگاه ریو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سکه طلا و میلیاردها ریال اسکناس دو هزارتومانی فدای یه تار موی گلی مثل تو ====================== هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم ======================= خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش میدوی پرواز میکنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه ======================= من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست ======================= سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا ======================= تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم ======================= طبق قانون بقای شادی هیچ شادی از بین نمیره؛ بلکه فقط از دلی به دلی دیگه جابه جا میشه ======================= اگرکسی واقعا کسی رو دوست داشته باشد بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش...پس مواظب خودت باش ======================= وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن ======================= عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد ======================= ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی ====================== تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست ====================== عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود ====================== مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم ====================== می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی ===================== غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر ===================== زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!! ===================== گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو ===================== گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند ===================== تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است ===================== هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را ............................................................................................................................
عشق را دوسیت دارم
اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که می خندومت ولی می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفهام گوش بدی خبرم کن........قول می دم که خیلی ساکت باشم اگه یه روز خواستی در بری بازم خبرم کن......قول نمی دم که ازت بخوام وایسی اما میتونم باهات بدوم اما.....................اگه یه روز سراغم رو گرفتیو خبری نشد..........سریع به دیدنم بیا حتمآ بهت احتیاج دارم ----------------------------------------------- وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. .وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد. وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند ------------------------------------------- خیلی سخت است وقتی همه کنارت باشند و باز احساس تنهایی کنی. وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشد . وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی . وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند . وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد . وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود . وقتی تمام درها به رویت بسته است... آن گاه دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که: « ای خدای بزرگ دوستت دارم!» و حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند. ---------------------------------------------- شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟ استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم . استاد گفت: عشق یعنی همین! شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟ استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم. همین!! .........................................................................................................................
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی. برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی. برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی. برای همه وقت هایی که با من شریک شدی. برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی. برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی. برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی. برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی. برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی. برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم" برای همه وقت هایی که در فکر من بودی. برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی. برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی. برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی. برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی. به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که : لبخند من به تو یعنی " عاشقانه دوستت می دارم " آغوش من همیشه برای تو باز است. همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم. همیشه پشتیبانت هستم. من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود. فقط کافی است چیزی از من بخواهی , بلافاصله از آن تو خواهد شد. می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم. من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی. در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی. همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم. همین الان در فکر تو هستم. تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری. من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است. هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن. من هنوز در چشمانت گم شده هستم. تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری. ![]() موضوع مطلب : یادداشت ثابت - پنج شنبه 91 خرداد 26 :: 7:54 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای بانوی شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !! ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو می شویم و تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به گذراندن دوباره آن هستیم موضوع مطلب : یادداشت ثابت - پنج شنبه 91 خرداد 26 :: 7:33 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
- هیچ کس ارزش اشکهای تو رو نداره ? کسی که ارزشش رو داشته باشه هرگز باعث اشک ریختن تو نمیشه. 2- عاشق شدن آسونه اما عاشق موندن خیلی سخته. 3- ممکنه که برای دنیا یک نفر باشی? اما شاید برای یک نفر تموم دنیایی. 4- عقل هزار چشم دارد و عشق فقط یک چشم ولی وقتی که عشق میمیرد نور زندگی از بین میرود. 5- دنبال کسی نگرد که بتوانی با او زندگی کنی، دنبال کسی بگرد که نتوانی لحظه ای بدون اون زندگی کنی.
7- وقتی تو هستی تمامی جهان با تو است، و وقتی تو نیستی فقط درماندگی و غم با من است (ویلیام شکسپیر).
9- نمی خواهم بگویم دوستت دارم، میخواهم بدانی دوستت دارم.
10- هیچ چیز نمی تواند بر عشق حکومت کند، بلکه این عشق است که حاکم بر همه چیز است. (لافونت) 11- عشق من : طبیب قلب من باش، زیباترین غروبم. 12- همه میگن 1 ساعت یعنی 60 دقیقه و یک دقیقه یعنی 60 ثانیه اما هیچکس بهٍم نگفت 1 ثانیه بی تو یعنی 60 سال. 13- نمیتوان عاشق یک مرده شد... روزی که به عشقم پشت پا زدی در قلبم ترا کشتم و در گوشهای تاریک و سرد خاکت کردم. 14- ای بی انتها در عشق بمان با من در لحظه لحظه ی زندگیم. 15- تا ابد تک چراغ روشنی قلبم تو هستی و خواهی ماند.
25- بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.
45- عشق حقیقی هیچ گاه یکنواخت و آرام پیش نمی رود. (ویلیام شکسپیر)
47- اگر عشق در پی چیزی جز کشف اسرار عشق باشد ، به حقیقت عشق نیست موضوع مطلب : یادداشت ثابت - پنج شنبه 91 خرداد 19 :: 4:32 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
صدا کن مرا... صدای تو خوبست! صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن میروید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم! بیا تا برایت بگویم که تنهایی من چه اندازه است.. و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمیکرد «و خاصیت عشق اینست» از کسی که دوستش داری ساده دست نکش ! شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن چون شاید هیچوقت هیچ کس تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !! دلم خیلی میخواست معنای عشق و دوست داشتن رو بدونه ! معنای غروب رو ! ولی کاش هرگز این آرزو رو نداشت ! هر غروبی زیباست جز غروب عشق چقدر شکستن بی صدا ! چقدر تحمل چقدر انتظار نشستن واسه فردا ! چقدر امید و دلخوشیهای الکی !!! وقتی میبینی عشق دروغه ! چراغش بی فروغه ! وفاش همینه !! واسه چی میخوای بمونی ! برو از این دنیا راحت کن خودت رو ! آسمون عشق ابری شده ! تماشا نداره ! مهر و وفا مرده اینکه دیگه حاشا نداره ! دلا سنگ ، هزار رنگ همش ریا و دو رویی ! پس کو تو دلها وفا ! کو ؟؟؟؟ پس عشق و عاشقی چیست ؟؟ بالاتر از اینکه بخوای جونت رو بدی ؟؟!! بسه بسه ... ای دل بیا بریم ... سکوت حقیقت است فریاد است سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و ببین که این بغض بی صدای من اعتراف به عشق همیشگی توست هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری! هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری !!! هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری!!
وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم!!! کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن ! نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفمون رو نمیفهمه !!! پروردگارا به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند محبت کنم به کسانی که محبتی درحقم نکردند خاطره بهترین و تنها یادگاریست که می ماند پس خاطره ها رو زنده نگه داریم چون فراموشیش کار هیچ کس نیست...
ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم... پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند موضوع مطلب : یادداشت ثابت - چهارشنبه 91 خرداد 18 :: 9:2 عصر :: نویسنده : ضیاءالدین فضلی
کاش خداوند سه چیز را نیافریده بود:
عشق و غرور و دروغ
زیرا اگر عشق نبود انسان به خاطر غرورش دروغ نمیگفت...
............
دوستی چیست؟
شاید شمعی است که هر دم میسوزد و شاید عشقی است که هردم می جوشد و شاید ترانه ایست که آوازه اش در دلها جاری است
ولیکن هر چه هست زیباست...
.................. عزیزم... نمیدانم چه بنویسم چرا که میخواهم بهترین کلامها را نثارت کنم اما واضح میگویم احساس واقعی من در کلام نمیگنجد پس ساده می گویم : ای بهترینم دوستت دارم... .................
من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم
.............
غم دل اگر خواهی غم دل با تو گویم جایی نمی یابم اگر پیدا شود جایی تو را تنها نمی یابم اگر یابم تو را تنها و جایی هم شود پیدا ز شادی دست و پا گم میکنم خود را نمی یابم ... لبخند کم خرج ترین آرایش چهره است... .... چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم کرد. .... همیشه بمان ای فصل ناتمام با من که ریشه در کودکیت دارم با من که تنها با تو عاشقم رنگین بمان بمان تا مرا نگویند بیهوده عاشق بودم.. ...... چه بیراهه رفتیم ای دوست از جمع راهها که به باقی رسیده است زمان کجاست؟ دارد زمانه میبردش در ساحت نظاره ی تاریخ هستی ام مردی که مرود به آوای بازها شاید..شاید.. در این تباهی ها در این همیشه باقی ها داستانی ناگفتنی بوده است در خلوت تمامی بیراهه های من چه بیراهه رفتیم ای دوست تا بت عاشقانه ی خویش وتا اولین تا اولین حکایت باقی باقی باقی باقی اشتباه کردی اعتراف نکن اعتراف کردی التماس نکن التماس کردی زندگی نکن... ............. ای کسانی که مامور دفن من هستید وقتی که من مرحوم شدم مرا در تابوت سیاهی که تاریک تر از تاریکی هاست قرار دهید. چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند که هنوز چشم به راهش هستم دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بفهمند به آنچه که میخواستم نرسیدم بر روی قبرم بوته ای از گل بکارید تا در بهاران بوی یار دهد. بر روی قبرم صلیبی از یخ قرار دهید تا به جای مادرم گریه کند چون من طاقت گریه های مادرم را ندارم بر روی قبرم چیزی ننویسید تا زود فراموش شوم و موهایم را پریشان بگذارید تا هممه بفهمند که دست نوازش بر سرم کشیده نشده است.... موضوع مطلب : |
||