بوستان عشق
درباره وبلاگ


آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 24
  • بازدید دیروز: 0
  • کل بازدیدها: 3072



چهارشنبه 91 خرداد 17 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : ضیاءالدین فضلی
کاش هیچوقت عشقی متولد نمیشد که
 
احساسی بمیرد
 
 
 
مهربانا!
 
میدانم که تا تو راهی نیست.
 
میدانم که آسمان فیض و رحمتت همه جا بر سرم سایه دارد.
 
میدانم که دستهای سبزت همیشه پشت و پناهم است.
 
میدانم که تو ، تنها تو نگران لغزشهای ناتمام من هستی.
 
اما نمیدانم  
چرا هرروز که میگذرد از تو دورتر میشوم؟ 
دلم را به دست آب می سپارم و سبزی روحم را به شیرینی ناپایدار و فریبنده ی گناهان.
 
کمکم کن!
 
من این لذتها را به بهای دوری از تو نمی خواهم. من تو را میخواهم.
 
                                 تنها تو را...ای مهربانترین مهربانان!

 

 
دستی نیست تا

 

نگاه خسته ام را نوازشی دهد.

 

اینجا ،باران نمی بارد...

 

فانوسهای شهر، خاموش و مُرده اند

 

دست های مهربانی ،فقیرتر از من اند...!

 

نامردمان عشق ندیده ،

 

خنجر کشیده اند بر تن برهنه   و بی هویتم !

 

دلم می خواهد آنقدر بنویسم

 

تا نفسهایم تمام شود.

 

آنقدر دفترهای کهنه را سیاه کنم ،
 
تا سَرَم   ، فریاد کنند.
 
می خواهم امشب ،
 
شاعر نو نویس کوچه ها شوم.
 
بوی غربت کوچه ها

 

امان بُریده است...!
 
 
 
 
 
می خواستم واژه ای پیدا کنم تا ...

 

دلتنگی کهنه و بی خاصیتم را

 

عرضه کند ،
 
ولی

 

واژه ها باز هم غریبی می کنند.
 
می خواستم ،

 

کاغذی بیابم منت نگذارد ،

 

تنش را بدستانم بسپارد ،

 

تا نوازشش دهم ،

 

اما ، اعتمادی نیست...!

 

این لحظه ها ی لعنتی ،
باز هم مرا عذاب می دهند...

 

این دقیقه های بی وفا ،

 

بی وجدانترین ِ عالم اند...!
 
دستی نیست تا
 
دستهای خسته ام را

 

گرم کند...

 

نگاهی نیست ،
 
تا مرا امید دهد...

 

نفسی نمانده تا به آن تکیه کنم.

 

اینجا،
آخرین ایستگاه عاشقیست...!
 
 
 
 
 
چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم
 
 دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم
 
دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای
 
مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای
 
پرستش
 
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد
 
 نیست عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست
 
 
 
انقدر برایت در زمین ستاره کاشته ام که ابرها هم رو سفید شده اند !زیبا
 
چشمهای بارانیم پر از دلواپسی است دلم تنگ است حواسم پرت تو باز هم
 
 میگویی حوصله کن انقدر برایم نوشته ای حوصله کن نازک من که دیگر
 
باورم شده دوستم داری 
 
 
 
 
 



موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 خرداد 17 :: 1:14 عصر ::  نویسنده : ضیاءالدین فضلی

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

======================
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم مرگ می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی ها ===================== غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر غیر ===================== زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!! زدرد ===================== ===================== گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو گر ===================== ===================== گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند گر ===================== ===================== تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است تو ===================== ===================== هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو راهر




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 خرداد 17 :: 1:14 عصر ::  نویسنده : ضیاءالدین فضلی

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

======================
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم مرگ می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی ها ===================== غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر غیر ===================== زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!! زدرد ===================== ===================== گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو گر ===================== ===================== گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند گر ===================== ===================== تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است تو ===================== ===================== هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو راهر




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 خرداد 17 :: 12:55 عصر ::  نویسنده : ضیاءالدین فضلی

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام...(چارلز مورگان)
.............
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)
............
دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...(حضرت عیسی مسیح)
...........
از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند (آنتوان چیکف)
..........
هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)



موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 خرداد 17 :: 12:39 عصر ::  نویسنده : ضیاءالدین فضلی
عاقبت گرعمرى باشدماندگار، مى گذارم این سخن رایادگار

مى نویسم روى کوه بیستون ، زنده باد یاران خوب روزگار



موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >   
 
   

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس